«یاد یاران»

ساخت وبلاگ

رضا تارا

تاریخ سیاسی فرهنگی شهرمان بجنورد، از سده‌های پیش چهره‌های بسیاری به خود دیده است.
سیاستمداران، هنرمندان، شاعران و نسل پس از آن که هنر و سیاست را در هم آمیختند و جلوه‌های متنوعی از زیبایی‌ها را با دیگران به اشتراک گذاشتند.
زنان و مردانی مکتب نرفته و استاد ندیده که با شوق و علاقه، به تمرین در حوزه‌های متفاوت فرهنگی پرداختند.

رضا تارا فرزند سیدبابا، مهر ماه 1318
در خانواده‌ای چشم به جهان گشود و رشد کرد که کتاب خوانی و نوشتن، بخشی از عادات روزمره‌ی آنان بود.

پدری اهل ادب و مدرس قرآن و علاقمند به تحصیل فرزندان خود در مدرسه.
هر چند، روزهای پایانی دوره‌ی قاجار و آغاز دوره‌ی پهلوی اول، شرایط درس خواندن برای دختران و پسران چندان آسان نبود.

کودکی‌اش در بخش شمالی شهر، حدفاصل «پای‌توپ و برج منظر» و نمای یخچال‌های طبیعی و کاهگلی در قدیمی‌ترین بخش بجنورد، سپری شد.

با گرفتن مدرک ششم ابتدایی، تحصیل تا کلاس یازدهم را در دبیرستان دهقان ادامه دادند و پس از آن، به حرفه‌ی خطاطی و تابلونویسی روی آورد که بسیار به آن علاقمند بود.

اولین سال‌های حضور در بازار کسب و کار را، در نبش چهارراه «چه کنم» تجربه کرد.
خلوت و سکوت آرامش‌بخش نیم قرن قبل «کوچه سنگی»(داش‌لِه کیچَه‌)، فرصتی بود برای بهتر شناخته شدن جوانی هنرمند که با تکیه به هوش ذاتی خود، بر روی ورق‌های فلزی، تصاویر متنوعی را طراحی می‌کرد و نقش می‌انداخت.  

شهروندان بجنوردی، به مرور با جوانی
چیره‌دست و هنرمندی آشنا شدند که هنر را با همه‌ی وجودش به آن‌ها عرضه می‌کرد.
تابلو می‌نوشت و بر روی اجسام با حجم‌هایی مختلف، به خط نستعلیق و نسخ خطاطی می‌کرد.

در آن روزگاران و از آغازین روزها و ماه‌های دهه‌ی 30، کمتر آموزشگاه و استادی در عرصه‌ی آموزش خطاطی در بجنورد فعالیت داشت. و به طور معمول، تابلونویسی و خطاطی بر روی شیشه‌ی مغازه‌ها، حاصل استعداد ذاتی افراد بود.
 
او که در کودکی، بر اثر حادثه‌ای دردناک، سلامت بخشی از انگشتان دست راست را از دست داده بود، جبراً با دست چپ می‌نوشت و نقاشی می‌کرد. 

 دهه‌ی 40 و اوایل دهه‌ی 50 ، اوج شکوفایی هنرنمایی رضا تارا بود و کمتر مغازه و اداره‌ای در بجنورد وجود داشت که نقشی از جلوه‌های بی‌نظیر او را بر پیشانی خود نداشته باشد.

تا آن جا که تا مدتی پیش، آثار نوشتاری او در قامت تابلوی‌های فلزی کوچک و بزرگ در مناطق مرزی روستاهای ترکمن‌نشین بخش جرگلان و دیگر مناطق بجنورد به چشم می‌خورد:

نمایندگی‌های شعبه‌های فروش نفت و گازوئیل به تفکیک لیتراژ و قیمت، اسامی مدارس، 
تابلوی پاسگاه‌های ژاندارمری در مناطق روستایی و مرزی و پلاک نویسی برای منازل شهری آن روزها، از جمله هنرمندی‌های رضا تارا بود.

گستره‌ی خوشنویسی استاد رضا تارا در قالب تابلوی‌های فرهنگی تجاری، بخشی از شهرهای استان گلستان و دیگر نقاط استان خراسان بزرگ را هم پوشش می‌داد.

چندی بعد، از چهارراه چه کنم، به حاشیه‌ی «پاساژ توسلیان» واقع در خیابان «ثریا» کوچید که اولین بنای بزرگ تجاری شهر با تعدادی مغازه بود.

مشق هر روزه‌ی او در مقابل چشمان مشتاق جمعیتی که در طول روز از پشت شیشه به تماشای او می‌ایستادند، از خاطرات فراموش ناشدنی بسیاری از شهروندانی‌ست که از مقابل «نگارستان هنر» او می‌گذشتند.

هنرمندی تصویرساز که تنها با یک نگاه به موضوع، نقش می‌انداخت و خالق آثاری زیبا با چشم اندازهایی دلنشین می‌شد که هنوز تعدادی از این یادگاری‌ها، بر سینه‌ی دیوارهایی در خانه‌های قدیمی و پر خاطره‌ی شهرمان می‌درخشد.

میهمان خانه‌هایی قدیمی که تصویری از جنگلی انبوه، با کرانه‌هایی از دریا را با پرندگان بنشسته بر سر شاخسار درختان بر خود میهمان کرده‌اند.

یادگاری‌هایی به یاد مانده از قلم هنرمندی توانا با نام رضا تارا که در عصری از یک روز پاییزی به سال1352، طی یک تصادف غمبار، خانواده و دوستدارانش را تنها گذاشت و به سوی ابدیت پرواز کرد.

یاد همه‌ی استادان عرصه‌ی خطاطی و تصویرگری، در همیشه‌ی تاریخ فرهنگی شهرمان گرامی باد.

ده سالگی وبلاگ بجنوردان...
ما را در سایت ده سالگی وبلاگ بجنوردان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bojnourdan بازدید : 159 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 3:34