چند هفتهای که از فصل بهار در بجنورد و روستاهای اطراف آن میگذشت، جمعآوری گندم، خرمن کردن و کوبیدن آنها آغاز میشد.دروگرها، کاه و کُلَشِ باقیماندهی ساقهی گندمها را با دسته کردن و بستهبندی جدا میکردند و بخشی از کاه را به وسیلهی بار زدن روی الاغ و برای فروش به شهر میآوردند.براساس باوری قدیمی که پیدایی آن ریشه در جغرافیای منطقهی بجنورد و اطراف آن دارد، این مثل بر سر زبانها افتاده است:«کُلَش دیش دِه، قِش دیش دِه»کاه و ساقهی درشت(گندم و جو)افتاد، زمستان افتاد. زیرا به تجربه دریافته بودند پس از پایان فصل درو و آغاز خنکی هوا، زمستانی سرد و سخت در راه خواهد بود.عمدهترین کاربرد کاه پس از مصرف برای چارپایان، استفاده در خانهسازی بود.پس از تهیهی خشت خام که اصلیترین وسیله در دیوارچینی اتاقها بود، کاهگل به عنوان لایهای برای عایقکاری ساختمان محسوب شده و میشود. نقش انکارناپذیر کاه برای جلوگیری از ترکخوردن، موضوعی اثبات شده از هزاران سال پیش است که ایرانیان در بناهای مختلفی همچون«ارگ بم، بادگیرهای یزد، کاروانسراها، بازارچهها و بامهای گنبدی در سطح کشور استفاده کردهاند.مخلوطی برای جلوگیری از نفوذ و هجوم سرما از بیرون و خروج گرما از اتاقها که تا یکی دو دهه پیش، بسیار مورد استفاده قرار میگرفت.در بجنورد و مناطق اطراف آن، رایجترین روش برای دستیابی سریع به خاک نرم و بدون پرداخت هزینه، کندن و گود کردن گوشهای از حیاط بود که پس از سرند کردن خاک، اقدام به خشت زدن با قالب چوبی میکردند.تا پیش از راهاندازی کورههای آجرفشاری، خشت خام اصلیترین مصالح در ساخت بناهای تیرچوبی بود. دیوارهایی گاه با پهنایی بیشتر از پنجاه سانتیمتر که سنگینی دو و یا سه طبقه را به راحتی ت, ...ادامه مطلب